jتاریخ ملت ایران از فرزند مرا نک دماوند

ساخت وبلاگ
چند گوئی که به پیری ر سم و توبه کنم چه کنی گر بجوا نی به لحد در مانی همنشینا ن تو در کنج لحد خاک شدند چشم عبرت بگشا خوا جه اگر انسانی این چند بیت را من در رهگذر جنازه انسانی از دهان تشییع کننده ئی شنیدم که دل شوریده ئی داشت وبی اختیار با بانک بلند این ا بیات راخواندوا  شک دید ه ا ش سرا زیر شد ...اگر این شخص دل شوریده ئی داشت دل من هم شاید از او شوریده تر بود چون  در کودکی بفرمان پدر بزرگم حضرت آیت الله علی اکبر علوی ( مر عشی)  خوابی عرفانی دیده بودم ؟؟ وایشان مرا زیر نظر خود گرفته بودند وبه تربیتم همت نموده بودند بطوری که ایشان در سال 1316 که به نشعه دیگری jتاریخ ملت ایران از فرزند مرا نک دماوند...
ما را در سایت jتاریخ ملت ایران از فرزند مرا نک دماوند دنبال می کنید

برچسب : درسی از زندگی,درسی از زندگی بزرگان,درسی از زندگی شهیدان,درسی از زندگی شهدا,درسی زیبا از زندگی عقاب,مهمترین درسی که از زندگی آموختم,درسی از اداب زندگی, نویسنده : alavi-marashio بازدید : 281 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 15:12